ضعف موزه داری در ایران؛ انبارداری به جای ارائه دانش

یک کارشناس موزه گفت: حفاظت از آثار یکی از اهداف اصلی موزه هاست، اما متأسفانه نگاه حاکم بر موزه داری در ایران بیشتر شبیه به انبارداری است تا تولید و ارائه محتوا؛ موزه ها باید نقش و نگاه ارائه دهنده دانش و اطلاعات را ایفا کنند و کارکرد اجتماعی داشته باشند، نه صرفاً محافظ آثار باشند.

به گزارش ایکنا؛  موزه ها گنجینه هایی از تاریخ، هنر و فرهنگ یک جامعه هستند که با حفظ و نمایش آثار تاریخی، پیوندی میان گذشته و حال ایجاد می کنند. آنها نه تنها دانش و آگاهی مردم را افزایش می دهند، بلکه با نشان دادن دستاورد های تمدن های مختلف، به درک بهتر هویت ملی و جهانی کمک می کنند. موزه ها همچنین نقش آموزشی مهمی دارند و با برگزاری نمایشگاه ها و برنامه های فرهنگی، زمینه را برای رشد فکری و خلاقیت افراد فراهم می کنند.  

میراث فرهنگی، نشان دهنده اصالت و ارزش های یک ملت است و حفظ آن برای نسل های آینده ضروری است. موزه ها و میراث فرهنگی پیوندی ناگسستنی دارند، چراکه موزه ها به عنوان محافظان و نمایش دهندگان میراث فرهنگی عمل می کنند. میراث فرهنگی بدون موزه ها ممکن است به فراموشی سپرده شود یا در معرض نابودی قرار گیرد. درواقع این اماکن، با روش های علمی مرمت و نگهداری، این آثار را برای نسل های آینده زنده نگه می دارند. موزه ها با برگزاری نمایشگاه ها، کارگاه ها و برنامه های آموزشی، به مردم کمک می کنند تا با میراث فرهنگی خود ارتباط عمیق تری برقرار کنند. در واقع، موزه ها، انبار اشیاء تاریخی نیستند، بلکه نهاد های پویایی هستند که هویت، هنر و دانش بشری را از طریق میراث فرهنگی به جامعه منتقل می کنند.

روز 18 می برابر با 28 اردیبهشت ماه به نام روز جهانی موزه نامگذاری شده و در ایران از همین روز تا یک هفته به نام موزه و میراث فرهنگی نامگذاری شده است. 

خبرگزاری ایکنا در راستای ارج نهادن به میراث فرهنگی و بررسی اهمیت حفاظت و صیانت از آن با محمد نوروزی، کارشناس موزه داری و راهنمای موزه ملی ملک به گفت و گو پرداخته است. مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید.

ایکنا ـ موزه های ایران چه نسبتی با استاندارد های جهانی دارند؟

مسلماً موزه های ما با استاندارد های جهانی فاصله دارند. این فاصله از نظر فضای فیزیکی، طراحی موزه، ارتباط با مخاطب، دسترسی پذیری، قابلیت استفاده برای محققان و شرایط نگهداری آثار کاملاً مشهود است. بدون شک، حفاظت از آثار یکی از اهداف اصلی موزه هاست، اما متأسفانه نگاه حاکم بر موزه داری در ایران بیشتر شبیه به انبارداری است تا تولید و ارائه محتوا. موزه ها باید نقش و نگاه ارائه دهنده دانش و اطلاعات را ایفا کنند، نه صرفاً محافظ آثار باشند.

این نگرش ریشه در تاریخ موزه داری ایران دارد. از دوره ناصرالدین شاه، که خود اولین موزه دار و موزه آرای ایران بود، تا تأسیس موزه ها در دوره رضاشاه، اولین کسانی که موزه داری را در ایران پایه گذاری کردند، باستان شناسان بودند. طبیعتاً تمرکز اصلی آنها بر حفظ و نگهداری آثار و نه معرفی و آموزش به عموم مردم یا تسهیل دسترسی محققان بود، از این رو این دیدگاه تا امروز نیز ادامه یافته است و متأسفانه وجه آموزش و دسترسی محققان و پژوهشگران به آثار مورد توجه نبوده است.

ایکنا ـ امسال قرار است تعداد موزه ها افزایش یابد، دیدگاهتان نسبت به این موضوع چیست؟

کمیت به تنهایی نشان دهنده کیفیت نیست. حتی اگر هزار موزه جدید هم ساخته شود، تا زمانی که نگرش موزه داری تغییر نکند، مشکل حل نخواهد شد. اما مسئله اصلی، نگاه آماری و تبلیغاتی به موزه هاست. بهتر است به جای افتتاح صد ها موزه با استاندارد های پایین، سالی یک یا دو موزه با کیفیت بالا و مطابق با اصول جهانی تأسیس شود.

ایکنا ـ چالش اصلی در موزه داری کشورمان چیست؟

یکی از بزرگ ترین مشکلات موزه های ایران، ناتوانی در برقراری ارتباط مؤثر با مردم و پاسخگویی به نیاز های محققان است. موزه ها باید جذاب، قابل دسترس و کاربرپسند باشند. اما در عمل، بسیاری از موزه ها در مکان هایی ساخته شده اند که دسترسی به آنها دشوار است. برای مثال، موزه ای که در محدوده طرح ترافیک قرار دارد و هیچ جای پارک یا وسایل حمل ونقل عمومی مناسبی برای رسیدن به آن وجود ندارد، چگونه می تواند بازدیدکننده جذب کند؟

اگر آمارگیری شود، مشخص می شود که دانش آموزان مدارس مناطق دورتر از مرکز تهران، به دلیل مشکلات دسترسی، کمتر به موزه ها می روند. دانش آموزانی که مدرسه آنها در محدوده میدان امام خمینی(ره) است به راحتی می توانند با یک سفر کوتاه به موزه بروند، اما دانش آموز مناطق اسلامشهر، ورامین یا پاکدشت باید ساعت ها در راه باشد و هزینه زیادی بپردازد. حتی اگر خیری هم پیدا شود و اتوبوسی برای انتقال دانش آموزان کرایه کند، باز هم هزینه بلیت موزه ها (مثلاً 50 هزار تومان برای هر دانش آموز) در مقایسه با سرانه آموزشی هر دانش آموز در سال سنگین به نظر می رسد.

به واقع، نگرش منفی برخی مدیران میراث فرهنگی نسبت به موزه ها موجب شده است که امروز شاهد چنین وضعیتی باشیم. رویکرد تجاری صرف به موزه ها، با این دیدگاه که «موزه می سازیم، اما بازدیدی وجود ندارد»، نتیجه ای جز این نداشته است. در شرایط عادی، وقتی بهای بلیت موزه ها به 50، 70 یا حتی 100 هزار تومان می رسد، این سؤال برای مخاطب پیش می آید که «با پرداخت این مبلغ، چه چیزی قرار است ببینم؟» در چنین شرایطی، بسیاری ترجیح می دهند همین هزینه را به تفریحات دیگر اختصاص دهند؛ مثلاً جوانان ممکن است با نصف این مبلغ به کافه یا قهوه خانه بروند و ساعتی را در جمع دوستان بگذرانند یا در فضای مجازی به اشتراک گذاری عکس ها و لحظات خود بپردازند. در مقابل، کمتر کسی حاضر است چنین مبلغی را برای بازدید از موزه پرداخت کند.

ایکنا ـ پس راهکار چیست؟ راه حل، رایگان کردن موزه هاست؟

خیر، راه حل، رایگان کردن موزه ها نیست، بلکه نیازمند همکاری نهاد های متولی، از جمله آموزش و پرورش، وزارت علوم و سازمان میراث فرهنگی است. این نهاد ها باید با تعریف بودجه های اختصاصی برای بازدید دانش آموزان و دانشجویان، امکان دسترسی آسان تر به موزه ها را فراهم کنند. پرسش اساسی این است: «هدف از تأسیس موزه ها چیست؟» آیا صرفاً افزایش تعداد موزه ها ملاک موفقیت است، باید دید، چند پژوهشگر، دانشجو یا دانش آموز جذب شده اند و چه اقداماتی برای تسهیل تحقیقات علمی انجام شده است.

ایکنا ـ همه موزه ها بخش پژوهش دارند؟

متأسفانه با وجود ساختار های اداری لازم، نیروی انسانی فعال و پاسخگو در موزه ها به اندازه کافی حضور ندارد. به عنوان نمونه، اخیراً دو دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته تصویرگری برای پژوهش در مورد «تصویر قلمدان های دوره قاجار» و «مهر های مهد اولیا» به چند موزه مراجعه کرده بودند، اما پاسخی دریافت نکرده بودند. با پیگیری شخصی، منابعی از جمله کتاب های انتشارات موزه و تصاویر اسناد تاریخی در اختیار آنها قرار گرفت. این در حالی است که چنین خدماتی باید به صورت سیستماتیک و بدون نیاز به واسطه ارائه شود.

موزه ها نباید صرفاً فضایی برای نمایش آثار تاریخی باشند، بلکه باید کارکرد اجتماعی و فرهنگی فعالی داشته باشند. برای مثال، در موزه ملک، اجرای زنده موسیقی سنتی یا برنامه های فرهنگی، همواره با استقبال چشمگیری از سوی بازدیدکنندگان همراه بوده است، بدون آنکه حتی تبلیغی انجام شده باشد. این نشان می دهد که اگر موزه ها برنامه های جذاب و تعاملی ارائه دهند، مردم استقبال خواهند کرد و از حضور در موزه ها لذت خواهند برد.

ایکنا ـ دیجیتال سازی موزه ها و راه اندازی موزه های مجازی می تواند در جذب مخاطبان مؤثر باشد؟

در مورد دیجیتال سازی آثار موزه ها، هر چند اقداماتی در دوران کرونا آغاز شد، اما پرسش این است که آیا زیرساخت های لازم در فضای حقیقی فراهم شده است تا انتقال آن به فضای مجازی ثمربخش باشد، به عبارت دیگر، ابتدا باید موزه ها در جذب مخاطب واقعی موفق باشند، سپس گسترش دیجیتال آن معنا پیدا می کند. بنابراین برای بهبود وضعیت موزه ها، باید نگاه مدیران از رویکرد کمی گرایانه به کیفی گرایانه تغییر کند. ایجاد جذابیت های فرهنگی، تسهیل دسترسی پژوهشگران، تعریف بودجه های حمایتی برای دانشجویان و دانش آموزان و تقویت کارکرد اجتماعی موزه ها از جمله راهکار های اساسی در این زمینه است.

موضوع اصلی این است که ما در فضای حقیقی و با موزه های فیزیکی خود چقدر موفق عمل کرده ایم که حالا بخواهیم همان الگو های سنتی را به شکل مدرن و دیجیتال ارائه دهیم. دیجیتال سازی موزه ها و استفاده از فناوری هایی مانند هوش مصنوعی در موزه داری، هر چند جذاب و نوآورانه به نظر می رسد، اما در بسیاری از موارد بیشتر جنبه نمایشی و آمارسازی دارد تا کارکرد واقعی. مشکل اساسی اینجاست که ما نتوانسته ایم در فضای واقعی عملکرد مناسبی داشته باشیم و حالا می خواهیم همان کمبود ها و نقص ها را به فضای مجازی منتقل کنیم.

دیجیتال سازی به خودی خود ایده ای عالی است، همانطور که تلفن های همراه هوشمند تحولی در ارتباطات ایجاد کردند. اما این پیشرفت زمانی معنا پیدا می کند که زیرساخت های اولیه به درستی فراهم شده باشد. فضای مجازی می تواند مکمل خوبی باشد، به ویژه برای افرادی که دسترسی فیزیکی به موزه ها ندارند. تور های مجازی می توانند انگیزه ای برای بازدید حضوری ایجاد کنند. با این حال، نگرانی من این است که به جای حل مشکلات اساسی موزه های فیزیکی، به ایجاد موزه های صرفاً مجازی روی آوریم که بیشتر جنبه آماری دارند تا فرهنگی و آموزشی.

ایکنا ـ چرا در ارائه محتوا و تجربه موزه داری در فضای حقیقی تا این حد ناموفق بوده ایم؟

متأسفانه در سیستم مدیریتی موزه ها، نگاه آماری بر نگاه تحلیلی و کیفی غلبه دارد. به جای بررسی عمیق اینکه این موزه ها چه تأثیری داشته اند، صرفاً به آمار تعداد موزه ها بسنده می شود. این در حالی است که موزه ها می توانند نقش حیاتی در حفظ میراث ملموس و ناملموس یک جامعه ایفا کنند.

موزه تنها رسانه ای است که مخاطبان با هر سطح از سواد می توانند با آن ارتباط برقرار کنند. در موزه های مردم شناسی، شما شاهد این هستید که چگونه یک خانواده با ترکیبی از پدربزرگ، مادربزرگ، والدین و کودکان، همگی می توانند از بازدید لذت ببرند و هرکدام حرفی برای گفتن داشته باشند. موزه ها نه تنها در حفظ آثار تاریخی، بلکه در تقویت سواد بصری جامعه نیز بسیار مؤثرند. برای ارتباط با موزه، نیازی به تحصیلات خاصی نیست، همانطور که برای درک تابلو های راهنمایی رانندگی، نیاز به سواد خواندن و نوشتن نیست.

ایکنا ـ موزه ها چه نقشی در حفظ و صیانت از میراث ملموس و ناملموس دارد؟

در زمینه حفظ آثار، بسیار موفق عمل کرده ایم. اما مشکل اصلی در ارائه، مطالعه و ارتباط این آثار با فرهنگ زنده جامعه است. در احیای فرهنگ و ایجاد پیوند بین آثار تاریخی و زندگی امروز، ضعیف عمل کرده ایم. برای مثال، موزه ملی ایران یا موزه ملک، گنجینه های ارزشمندی را در خود جای داده اند، اما در معرفی و بهره برداری از این گنجینه ها ضعف داریم.

در مورد ارتباط موزه ها با مدارس و دانشگاه ها، این تعامل می تواند بسیار کمک کننده باشد. اما مسئله دیگری که باید به آن پرداخت، موضوع قاچاق آثار فرهنگی است. متأسفانه در جامعه ما این باور غلط وجود دارد که هرکس اثر تاریخی در اختیار داشته باشد، مجرم است. این نگرش منفی باعث شده بسیاری از مردم از ارائه آثار تاریخی خود به موزه ها خودداری کنند. در حالی که مالکیت شخصی بر آثار تاریخی - اگر به صورت قانونی به دست آمده باشد - جرم محسوب نمی شود. این عدم آگاهی باعث می شود مردم آثار خود را پنهان کنند و همین امر به دلالان و قاچاقچیان فرصت سوءاستفاده می دهد.

حل مشکل قاچاق آثار فرهنگی فقط از طریق موزه ها ممکن نیست. مردم باید بدانند که موزه ها امین و حافظ میراث آنها هستند. تا زمانی که این اعتماد و آگاهی ایجاد نشود، حتی با بهترین موزه ها نیز نمی توانیم با قاچاق آثار مقابله کنیم. بنابراین، علاوه بر بهبود عملکرد موزه ها در فضای حقیقی و مجازی، باید به آموزش و فرهنگ سازی نیز توجه ویژه ای داشته باشیم.

در موزه ملک، وقتی افراد آثار خود مانند قرآن های خطی یا نسخه های تاریخی را به موزه اهدا می کنند، آنها را به نام خودشان ثبت می کنیم. این کار باعث می شود اگر روزی نمایشگاهی از این آثار برگزار کنیم، آن فرد یا خانواده اش بتوانند به حضور نامشان در موزه افتخار کنند. موزه ها باید مردم را نسبت به ارزش آثار تاریخی ای که در اختیار دارند، آگاه کنند. همچنین باید به آنها فهماند که فروش این آثار به سازمان میراث فرهنگی یا اهدای آنها به موزه ها نه تنها جرم نیست، بلکه اقدامی ارزشمند است.

این وظیفه موزه هاست که مردم را آموزش دهند. مثلاً در مورد داستان یوسف مجیدزاده، باستان شناس ایرانی را شنیده اید که چگونه تمدن جیرفت را نجات داد، مردم نمی دانستند سنگ هایی که در طاقچه خانه های خود داشتند و روی آن غذا درست می کردند، متعلق به 3 هزار تا 4 هزار سال پیش از میلاد است. وقتی از ارزش این آثار مطلع شدند، داوطلبانه آنها را تحویل دادند. در چنین شرایطی، قاچاق آثار تقریباً به صفر می رسد.

ایکنا ـ آیا موزه ها پروتکلی دارند که به مردم اجازه دهد آثار خود را به امانت بسپارند تا در شرایط استاندارد نگهداری شوند و هر زمان که خواستند آنها را پس بگیرند؟

متأسفانه در بخش دولتی، وقتی اثری به سازمانی تحویل داده می شود، در مالکیت آن سازمان قرار می گیرد و بازپس گیری آن بسیار دشوار است، اما در موزه های خصوصی مانند موزه ملک، این امکان وجود دارد. ما تجربه موفق برگزاری نمایشگاه های مشترک با مجموعه داران خصوصی را داشته ایم، مثلاً با کسانی که مجموعه ای از شمایل نگاری یا خوشنویسی های دوره قاجار داشتند. این کار هم مردم را با ارزش آثار آشنا می کند و هم اعتمادسازی می کند.

ایکنا ـ در مورد خلیج فارس، آیا موزه ها می توانند نقش مهمی در معرفی این میراث داشته باشند؟

انبوهی از اسناد، نقشه ها و مکاتبات تاریخی داریم که نام خلیج فارس در آنها ثبت شده است، از جمله مکاتبات دوره قاجار بین دولت ایران و مقامات انگلیسی. حتی در نقشه های آموزشی کشور های اروپایی و آمریکا نیز نام خلیج فارس ذکر شده است. اینها همه اسناد بصری و تاریخی ارزشمندی هستند که می توانند پایه ای برای تأسیس موزه ای اختصاصی درباره خلیج فارس باشند.

متأسفانه در حالی که برخی کشور ها برای تحریف نام خلیج فارس برنامه ریزی می کنند، ما اقدام مؤثری انجام نمی دهیم. نه موزه ای تأسیس می کنیم، نه محتوای مناسبی تولید می کنیم و نه حتی از اسناد موجود به خوبی استفاده می کنیم. آنها از این اسناد سوءاستفاده می کنند و نمایشگاه برگزار می کنند، اما ما هیچ کاری نمی کنیم. در موزه ملک، حدود 16 نقشه تاریخی از اواخر دوره صفوی تا اوایل پهلوی داریم که در نمایشگاه گذاشته ایم و از رسانه ها دعوت می کنیم تا از آنها گزارش تهیه کنند. اینها همه گنجینه هایی هستند که اگر از آنها به درستی استفاده نشود، به مرور هویت تاریخی ما را از بین خواهند برد.

ایکنا ـ موزه ها چگونه می توانند نقش مؤثر خود را داشته باشند؟

موزه ها باید کارکرد اجتماعی مؤثری داشته باشند. هر پدیده ای از جمله موزه ها، اگر نتواند نقش اجتماعی ایفا کند، به تدریج به حاشیه رانده شده و در نهایت فراموش می شود. این همان بلایی است که متأسفانه بر سر بسیاری از موزه های ما آمده است.

گفت وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام

نظرات

captcha